تربچه!

با کمی تاخیر!

سلام گلکم خوبی مامانی؟ سه شنبه ای که گذشت یعنی درست روز عاشورا، "با هم بودن من و بابا" رفت توی 7سال! یعنی 6سالش تموم شد چون امسال سالگرد ازدواجمون روز عاشورا بود به احترام امام حسین (ع) پست نذاشتم برات. چه روزی بود 15 آذر 84 یادم باشه سر فرصت داستان عروسیمون رو هم برات بنویسم! البته داستان خواستگاری رو هم طلب داری ها !!! از خدا ممنونم به خاطر همسر خوبی که نصیبم کرده  خدا کنه به حق امام حسین (ع) تا آآآآآآآآآآآآخر عمر با هم با خوشبختی زندگی کنیم (البته تو و خواهر رو برادرات هم باشین!) تاسوعا و عاشورا بابا تعطیل بود برا همین رفتیم جهرم. روز عاشورا با بابا و عمه سلما رفتیم دسته ها رو نگ...
19 آذر 1390

مُحرم

  قالَ علي ابن موسي الرِّضَا عليه السلام: إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيةِ يحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِي فِيهِ ذَرَارِينَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ انْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا امام رئوف، علي ابن موسي الرضا عليه السلام فرموده اند: محرم ماهي بود که در دوران جاهليت، خونريزي در آن را حرام مي دانستند اما در اين ماه، خونِ ما حلال شمرده شد؛ حرمتِ ما هتک شد؛ ...
5 آذر 1390

دوباره نمایشگاه کتاب !!!

سلام گلکم خوبی مامانی؟ اگه گفتی دیروز کجا بودم؟!!! بـــــــــــــــله من و بابا سینا و خاله زری و هدا کوچولو دیروز رفتیم دهمین نمایشگاه کتاب شیراز هورااااااااااااااا   بعد از تهران، نمایشگاه کتاب شیراز، بزرگ ترین نمایشگاه کتاب کشور هست. سال به سال هم بهتر میشه. خلاصش این که خیلی خوبه!!! ساعت 1:35 رسیدیم نماشگاه. من و بابا رفتیم توی صف بن کتاب، خاله زری هم رفت توی سالن ها گشت. بن که گرفتیم به هم پیوستیم! و شروع کردیم گشتن. واااااااااای که چه حالی داد. اول بابا سینا کلیییییییییییییی کتاب خرید. همش برای کارش لازم بود. اما چند تاش گیر نیومد. خاله زری هم چندتا اسباب بازی برا هدا خرید و از اونجایی که...
2 آذر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تربچه! می باشد